داوود و فرشته ی مرگ
|
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ |
۰ نظر
حضرت داوود کنیزی داشت که هر شب درها را می بست و کلیدها را نزد حضرت می آوردند تا آن حضرت به عبادت مشغول گردد. شبی از شبها که درها بسته بود حضرت مردی را در خانه دید و پرسید چه کسی تو را به خانه وارد کرده است؟
گفت : من کسی هستم که بدون اجازه بر پادشاهان وارد می شوم.
حضرت سخنش را شنید و گفت: تو فرشته ی مرگ هستی؟
پس چرا فرستاده ای به سویم نفرستادی تا آماده مردن شوم؟
فرشته مرگ گفت: ما فرستاده های بزرگی به سوی تو فرستادیم.
حضرت داوود گفت: فرستاده ات که بوده؟
گفت پدرت، مادرت، برادرت، همسایه ات و آشنایانت.
حضرت داوود گفت آنها که مرده اند.
فرشته ی مرگ گفت: آنان فرستاده های ما به سوی تو بودند. تا بدانی تو هم می میری همان گونه که آنان مردند.
- ۹۵/۰۳/۲۴