عیب های پنهان
|
شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ |
۰ نظر
از « شیخ بهایی» نقل است:
عارفی پارچه ای بافت و در بافت آن نهایت دقت و کوشش خود را به کار برد و سپس آن را فروخت. مشتری به علت عیبی پنهانی، آن پارچه را به او بازگرداند و عارف گریست! مشتری چون عارف را گریان دید، دلش سوخت و گفت: پارچه را به من برگردان. من به این عیب راضی ام، گریه نکن. عارف گفت: گریه ی من از بابت عودت پارچه نیست. از آن می گریم که در بافت آن کوشش بسیار کردم و حال به سبب عیبی پنهان به من بازگردانده شد؛ حال می ترسم عملی را نیز که چهل سال در آن کوشیده ام، از من نپذیرند.
- ۹۵/۰۷/۱۰