amirkabirlibrarian

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه است.

amirkabirlibrarian

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه است.

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

قدر خانواده را بدانیم

| دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ | ۰ نظر

امروز با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ...
ما خیلی مؤدب بودیم
من و این غریبه خداحافظی کردیم
و به راهمان ادامه دادیم
کمی بعد از آنروز، در حال انجام کاری بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد
همین که برگشتم به او خوردم و تقریبا انداختمش
با اخم گفتم:
" اه ! از سر راه برو کنار – چرا تو دست و پامی"
قلب کوچکش شکست و رفت
نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم
وقتی توی رختخوابم بیدار بودم
صدای درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی، آداب معمول را رعایت میکنی
اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی...
در خانه با آنهایی که دوستشان داری چطور رفتار می کنی؟!
آیا میدانستید که اگر فردا بمیرید
شرکتی که در آن کار میکنید
به آسانی درظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟

اما خانواده ای که به جا میگذارید
تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد.
و به این فکر کنید که ما خود را وقف کار می کنیم و نه خانواده مان .....
چه سرمایه گذاری ناعادلانه ای

انعکاس ها

| يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد. به زمین افتاد و داد کشید: آآی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد: آآی ی ی ی!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟
پاسخ شنید: کی هستی؟
پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو!
باز پاسخ شنید: ترسو!
پسرک با تعجب ازپدرش پرسید: چه خبر است؟
پدر لبخندی زد و گفت: پسرم خوب توجه کن....
و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!
صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی!
پسرک باز بیشتر تعجب کرد.پدرش توضیح داد: مردم میگویند که این انعکاس کوه است ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است.
هر چیزی که بگویی یا انجام دهی،زندگی عینا" به تو جواب میدهد؛ اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب بوجود می آید و
اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما بدست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی، زندگی همان را به تو خواهد داد!

چگونه باید آموخت

| يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ب.ظ | ۱ نظر

جوانی نزد سقراط آمد و گفت: می خواهم فلسفه را از تو بیاموزم.
سقراط گفت با یقین آمدی؟ جوان گفت :بلی
آنگاه سقراط جوان را به کنار حوضی آورد و گفت:سرت را داخل آن کن.جوان سرش را داخل حوض کرد لحظاتی بعد سقراط گردن جوان را گرفت و داخل آب نگه داشت دقایقی چند که آن جوان داشت خفه می شد و دستهای خود را به نشانه ی تقلا حرکت می داد سقراط گردن او را رها کرد جوان نفس نفس زنان سر خود را بیرون آورد و علت این کار را از سقراط پرسید سقراط جواب داد :در آن لحظات با تمام وجود چه چیزی طلب می کردی؟
جوان گفت:فقط هوا را طلب می کردم و بس!
سقراط گفت:حال به خانه برو و فکر کن اگر به مرحله ای رسیده ای که فلسفه را نیز این چنین با تمام وجود خویش طلب کنی آنگاه بیا تا فلسفه را به تو بیاموزم!

پاسخ قاطعانه

| چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ | ۰ نظر

شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .

به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .

 

سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .

ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .

ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید : در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .

پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند . به سخن دانای ایرانی ارد بزرگ : "برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید ."

ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود .

آدرس جدید کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه

| سه شنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۰۶ ق.ظ | ۰ نظر

این وبلاگ منتقل شده از آدرس زیر می باشد.

www.amirkabirlibrarian.blogdehi.ir