amirkabirlibrarian

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه است.

amirkabirlibrarian

این وبلاگ متعلق به کتابخانه عمومی امیرکبیر کرمانشاه است.

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

شیشه و آینه

| چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید:
در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت: دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده اند، شیشه اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت می‌کند.اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.

پندهای لقمان به فرزندش

| پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۳۱ ق.ظ | ۰ نظر

روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی:

اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!...

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد:

اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.

بخش کودک کتابخانه عمومی امیرکبیر در جشنواره شاد دوستی کودک و کتاب که به صورت مشارکتی و به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید برگزار شد، حضور پیدا کرد.

بخش کودک کتابخانه عمومی امیرکبیر در جشنواره دوستی کودک و کتاب که به همت مهدهای کودک مانی و آفرین و با مشارکت تعدادی از نهاد ها و سازمان ها برگزار شد، حضور فعال و پررنگی داشت.

الهام خنجر کتابدار بخش کودک کتابخانه عمومی امیرکبیر، برنامه های بخش کودک این کتابخانه در جشنواره را شامل مسابقه قرائت قرآن توسط کودکان و اهداء جوایز به آن ها، معرفی کتاب به روش آهنگین همراه با نمایش عروسکی شخصیت های داستان و معرفی کتاب توسط کودکان عضو این کتابخانه عنوان کرد.

گفتنی است این جشنواره روز یکشنبه پانزدهم شهریور و به همت انجمن خیرین کتابخانه ساز استان در پارک آزادگان برگزار شد.


تقلا

| شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد شخصی نشست و ساعت ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد. آن گاه تقلای پروانه متوقف شد و به نظر می رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد، اما جثه اش ضعیف و بال هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه ی او محافظت کند.اما چنین نشد! در واقع پروانه ناچار شد همه ی عمر را روی زمین بخزد و هر گز نتوانست با بال هایش پرواز کند. آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود، تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.

 گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم، فلج می شدیم ،به اندازه ی کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.

جوان گمنام عاشق دختر پادشاهی شد

| سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ق.ظ | ۰ نظر

جوان گمنامی عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت تا اینکه مرد زیرکی از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت به او گفت: پادشاه اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد آمد. جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.

روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد. احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست، در همانجا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری بکند. جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد. همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت. ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جستجوی وی پرداخت تا علت این تصمیم را بداند بعد از مدت ها جستجو او را یافت، گفت: تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آنگونه بی قرار بودی، چرا وقتی پادشاه از تو خواست، از آن فرار کردی؟

جوان گفت: اگر آن بندگی دروغین که به خاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانه ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را خانه خویش نبینم؟!

چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند اما خدا را نمی شناسند، بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند.

دزد حرف شنو

| شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ق.ظ | ۰ نظر

دزدی به خانه ی مردی زاهد رفت بسیار بگشت اما چیزی نیافت که قابل دزدی باشد، خواست که نومید بازگردد که ناگهان شیخ او را صدا زد و گفت ای جوان سطل را بردار و از چاه آب بکش و وضو بساز  و به نماز مشغول شو تا اگر چیزی از را رسید به تو بدهم، مبادا که تو از این خانه با دستان خالی بیرون روی. دزد آبی از چاه بیرون آورد وضو گرفت  به نماز مشغول شد.

روز شد کسی در خانه ی زاهد را  زد داخل آمد  و 150 دینار نزد شیخ آورد و گفت این هدیه به جناب شیخ است، شیخ رو به دزد کرد و گفت دینارها رابردار و برو. این پاداش یک شبی است که در آن نماز خواندی. حال دزد دگرگون شد و لرزه به اعضایش افتاد، گریان به شیخ نزدیک تر شد و گفت تا کنون به راه خطا می رفتم، یک شب را برای خدا گذراندم و نماز خواندم. خداوند مرا چنین اکرام کرد و بی نیاز ساخت. مرا بپذیر تا نزد تو باشم و راه صواب را بیاموزم، کیسه ی زر را برگرداند و از مریدان مرد زاهد شد.

 تا آب شدم سراب دیدم خود را

دریا گشتم حباب دیدم خود را

آگاه شدم غفلت خود را دیدیم

بیدار شدم به خواب دیدم خود را

((منسوب به ابوسعید ابوالخیر))

چهارمین نشست کتابخوان کتابخانه امیرکبیر

| پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ | ۰ نظر

کتابخانه عمومی امیرکبیر روز سه شنبه چهارمین نشست کتاب خوان کتابخانه ای خود را با معرفی 6 کتاب کودکانه در بخش کودک کتابخانه  برگزار کرد که در ادامه به مرور اجمالی آن ها می پردازیم.

«فصل پنجم سکوت» نوشته: محمد رضا بایرامی، ارائه توسط: بهار عارفی؛ «کاکلی خروس سحر خیز» نوشته: فرشته رامشینی، ارائه توسط: کیان مطیع پور؛ «حسن کچل» نوشته: ناصر کشاورز، ارائه توسط: آندیا حیدری؛ «شاهنامه فردوسی» نوشته: زینب السادات طباطبایی، ارائه توسط: آتنا سخاوتی؛ «قصه های کهن » نوشته: فرشته رامشینی، ارائه توسط: باران حزین ؛ «تمساح غول پیکر » نوشته: رولد دال، ارائه توسط: نیکا بادوشی


 




هفته دولت گرامی باد

| شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۵۲ ق.ظ | ۰ نظر